میلاد رسول اکرم ص

آی عاقلا ببینید

دیوونگی همینه

یه پای دل تو مکه

یه پای دل مدینه

روی دست آمنه

خورشیدی از راه رسیده

عطر گل محمدی

میون دلها کشیده

مدد رسول الله

به خاطر دل تو

دل از همه بریدم

تا تو ز ره رسیدی

به آرزوم رسیدم

مست صهبای توأم

ای مست باده حسین

بده به عشق صادقت

عیدی بین الحرمین

مدد رسول الله

سند سینه من

به نام زیبای نبی

به تایید فاطمه و

با مهر و امضای علی

میدونی این دل من

چگونه حیدری شده

روزی که ثبت نام

مکتب جعفری شده

عشق تو فلک نجات

علی همیشه ناخداست

مقصد این کشتی عشق

یا مشهده یا کربلاست

مدد رسول الله

میلاد رسول اعظم ص

کعبه دلها محمد(2)
عروه الوثقی محمد
مظهر اسماء محمد
ذکر این لبها محمد
یا محمد،یا محمد یا محمد یا محمد
ای چراغ آسمانها روشن از برق نگاهت
شمع بزم آفرینش جلوه ای از روی ماهت
طفل خلقت از طفیلت سیر هستی در پناهت
عالم هستی شد از میلاد تو زیبا یا محمد
یا محمد،یا محمد یا محمد یا محمد
یا رسول الله که فخر کائنات و ممکناتی
برترین نور هدائی بهترین فلک نجاتی
مظهر صلخ و صفائی معنی صوم و صلاتی
داده یزدان پیروی از دین تو بر ما محمد
یا محمد،یا محمد یا محمد یا محمد
از فروغ روی ماهت،جلوه ها خورشید دارد
از کمالت سرفرازی،ملت توحید دازد
رحمتت نازم که شیطان هم از آن امید دارد
رحمه للعالمین،یاسین و طاهایی محمد
یا محمد،یا محمد یا محمد یا محمد
ای رسول محترم ای خاتم و ختم رسولان
ویکه بعد از تو دگر پیغمبری نامد به دوران
جشن میلاد تو دارد ملت اسلام و قرآن
از شکوه جشن تو شادی بود ما را محمد
یا محمد،یا محمد یا محمد یا محمد

میلاد رسول رحمت (ص)

بـلـغ العـلـي بکمــاله

کشف الدجي بجماله
حسنت جميع خصاله

صـلـوا عـلـيـه و آلــه

آمد به زمين صداي پژواك
اي اهلِ جهان ز غصه حاشاك
وقتِ غمِ بي كسي به پايان
اسلام بياوريد بي باك
با حبّ نبي جدا شويد از
هر ناله‌ي دنيويِ اين خاك
چون آمده نوري از خداوند
ديگر نشود دلي ز غم چاك
بر دورِ سريرِ شَه نبوّت
صد جانِ فرشته گرمِ چالاك
بر سر درِ آن سرير با زر
بنوشته خط از مركَبي پاك
اين تخت نبوّت است احمد
لولاك لَما خلقتُ افلاك
*  *  *
آدم شده مستِ روي ماهش
ادريس دلش چو گردِ راهش
خضر است به مجلسش سخنران
داوود به مدحِ يك نگاهش
الياس شده خمار و مدهوش
نوح است به كشتي پناهش
يونس نظرش به بحرِ‌ ديده
يعقوب قسم خورد به جاهش
موسي كه عصا كنار انداخت
عيسي بخرد كمي ز آهش
پر آب چو زمزمِ خليل است
از حاصلِ اسمعيل چاهش
يوسف بِبُرَد به تيغ دستش
از ديدن مژه‌‌ي سياهش

هستي ز وجودِ او معطّر
پاي قدمش هزار دلبر
لعلِ لبِ او به شكلِ ياقوت
نازِ نظرش، شكوهِ ساغر
از رود ظلالِ چشم‌هايش
پر گشته سبويِ حوضِ كوثر
گويد به خودش خداي احسنت
چون خلق نموده حقِ ديگر
در نورِ جبينِ اوست عكسي
از فاطمه آن عزيزْ دختر
عبداله از او چو گرمِ خيرات
شاد از رخِ مصطفاست مادر
لب بسته چو آمنه به گوشش
لالايي آمنه‌ست حيدر
*  *  *
از خلقت او خداي سرمد
داده به تمام آدمي يد
تا حبلِ متينِ او بگيرند
نامش ببَرند هماره بي حد
از نغمه‌ي آسمانيش خلق
گرديده فلك به دستِ ايزد
با حبّ رسول اين ميسّر
ميزان تمييزِ نيكي و بد
با اوست كه جملگي حاجات
يا گشته قبول يا شود ردّ
داني ز چه روي خلق گشتيم
عالم همه نذرِ مويِ احمد
بر طاقِ جنان نوشته با نور
اجرِ صلوات بر محمّد

میلاد دو نور

دلِ اهلِ آسمان زمزمه آمد
مژده به عاشقان ابالفاطمه آمده
آمد بهارم           زيبا نگارم
دار و ندارم        يا رسول الله
يا رسول الله ـ يا رسول الله (2)
ستوده خلقت خودش خالقِ سرمد
لحظه‌ي خلقِ گلِ سيمايِ محمد
گفته كه احسنت بر اين چهره‌ي زيبا
نيست دگر همچو گلِ چهره‌ي احمد
اي عشقِ هستي            اي شور و مستي
بر دل نشستي               يا رسول الله
يا رسول الله ـ يا رسول الله (2)
جمله فرشتگان همه مستِ نگاهش
دل ببرد ز خالقش آن رخِ ماهش
قلبِ تمامِ انبياء بر سرِ راهش
بوسه زنند همه بر آن خالِ سياهش
عالم گدايت                        جان ها فدايت
مولا عنايت                         يا رسول الله
يا رسول الله ـ يا رسول الله (2)
شمس و قمر حكايت از هاله‌ي رويش
عالم و آدم همه ديوانه‌ي كويش
بسكه كرم دارد و آقاست محمّد
انس و ملك يكسره بر خوانِ نكويش
ذكرِ زبانم            شور و توانم
روحِ اذانم            يا رسول الله
يا رسول الله ـ يا رسول الله (2)