محرم

مادر به اشک روضــه مرا شیر داده است

در شیرم آب کرده ، ولی سود با من است

-----------------------

مادر نبودی تا ببینی حال ما را

آن کشته ها و تشنگان کربلا را

مادر نبودی تا ببینی بر روی خاک

جسم حسین از نیزه و شمشیر ها چاک

مادر نبودی تا ببینی اکبرش را

بنهاده بابا بر روی زانو سرش را

روضه اربعین

آقا جان یا صاحب الزمان اربعین اومده زینب بدون داداش به کربلا برگشته یا صاحب الزمان  اهل بیت امام حسین باز به کربلا برگشتن . همان جا که سیلی به صورت ها می زدند

همان جا که گوشواره رابا گوش می کشیدند

همان جا که گلوی علی اصغر را پاره پاره کردند

همان جا که آقا ابی عبداله الحسین صورت به صورت جوانش علی اکر گذاشته بود

همان جا که ابا عبدالله دستان بریده قمر بنی هاشم را می بویید و می بوسید .

آقا جون شما به عموتان خیلی علاقه دارید این دلها همه کربلایی شدن و هوای حرم سقا را دارند

همان کربلا همان علقمه که ابلفضل با دست بریده تیر به چشم خورده ، مشک پاره شده ، عمود بر سر نازنینش خورده ، ناگهان با صورت به زمین افتاده ،

اربعین اومده و دوباره داغ زینب تازه شد داغ بچه ها تازه شد

آقا جون مهدی فاطمه ، زینب امانت دار کربلا بعد از مدت ها فراق به کربلا برگشته و با زبان بی زبانی می گه داشم : همه بچه هاتو به سالم آورده ، هرکاری که گفتی انجام دادم هر سفارشی که دادی اطاعت کردم اما داداش جان خواهرت زنب سراغ دختر کوچک سه سالتو ازم نگیر دختر کوچیکت تو خرابه شام جا گذاشتم .

اربعین 3


نگاه گریه داری داشت زینب
چه گام استواری داشت زینب
دل با اقتداری داشت زینب
مگر چه اعتباری داشت زینب
چهل منزل حسینش منجلی شد
گهی زهرا شد و گاهی علی شد

ندیدم زینب کبری تر از این
ندیدم زینت بابا تر از این
ندیدم دختر زهرا تر از این
حسینی مذهبی غوغا تر از این
به پیش پای ما راهی گذارید
بنای زینب اللهی گذارید

اگر چه غصه دارد آه دارد
به پایش خستگی راه دارد
به گردش آفتاب و ماه دارد
به والله که ایوالله دارد
همینکه با جلالت سر نداده
به دست هیچکس معجر نداده

پس از آنکه زمین را زیر و رو کرد
سپاه کوفه را بی آبرو کرد
به سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی از خاک را برداشت بو کرد
رسیدم کربلا ای داد بی داد

حسین سر جدا، ای داد بی داد

یا حسین

میزنه قلبـــــم داره میاد دوباره باز بوی محـــــــرم

           


                  بر مشامم می رسد بوی محرم ای خدا
                  ترسم از این است محرم را نبینم ای خدا
                  هرچه می خواهی بگیر از من بگیر اما مگیر
                  سوز دل همراه آه و اشک نم نم ای خدا
                  تشنه ی آب فراتم روزی ام کن عاقبت
                  کربلا پایین پای او بمیرم ای خدا

بیمار تو


http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7/new_folder/%DB%8C%D8%A7%20%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%286%29.gif

به قلاده ی نفس گشتم اسیر
شدم زار و شرمنده و سر به زیر
تهی دستم و بی نوا و فقیر
مرا کس نخواند ذلیل و حقیر
مقامم بُوَد بس بزرگ و خطیر
امیری حُسِینٌ وَ نعِمَ الأمیر

حسین ازکرم انتخابم کند
غلام غلامش خطابم کند
گدای در خود حسابم کند
بهشتم بَرَد یا عذابم کند
به عشقش اسیرم اسیرم اسیر
امیری حُسِینٌ وَ نعِمَ الأمیر

ادامه نوشته