امام حسن مجتبی ع
جز دیده ی من کسی ندیده
نه دیده کسی و نه شنیده
با چشم به خون نشسته ی خود
در کوچه جوان قد خمیده
دیدم که پرستو راه لانه گم کرد
مادر جوانم راه خانه گم کرد
من بودم و اشک دانه دانه
بر ماه بدیده ام نشانه
دستش بگرفتم و ببردم
من صاحب خانه سوی خانه
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱ ساعت 23:59 توسط مختار فریادی
|